Iran
This article was added by the user . TheWorldNews is not responsible for the content of the platform.

تحول مهمترین راهبرد انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهداف و شرایط مطلوب است

به گزارش خبرگزاری تسنیم، بیستمین و آخرین  نشست از دهمین دوره کرسی‌های آزاداندیشی با عنوان «راهبرد تحوّل؛ ضرورت گام دوم انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

محسن مهاجرنیا، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر، در این نشست طی سخنانی اظهار داشت: موضوع تحول که در نوزده جلسه گذشته بحث کردیم یکی از بحث‌های اساسی و مهم نظام جمهوری اسلامی است. در جلسات گذشته از زوایای مختلف درباره ابعاد مثبت تحول از جمله: ظرفیت‌ها، فرصت‌ها، عناصر، ارکان، عوامل، مبانی و دیگر زوایا آن بحث کردیم. در این جلسه می خواهیم درباره «موانع مسیر تحول» با هم صحبت کنیم.

رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر موانع تحول را در پنج دستۀ اداراکی، فرهنگی، احساسی، محیطی و ذهنی برشمرد و گفت: تحول مهمترین راهبرد انقلاب اسلامی برای رسیدن به اهداف و شرایط مطلوب است که البته با موانع، مشکلات و چالش‌های فراوانی هم روبرو است.

او ادامه داد:  یک سری از موانع، موانع ادراکی هستند. مربوط به درک و فهم و علم و دانش کسانی است که می‌خواهند تحول ایجاد کنند. اینکه فهم و درک ما از شرایط چقدر است. اینکه تحول یک امری ملی است و فقط برای دولت یا رهبری نیست. هنر بانیان تحول این است که همه ملت را پای کار بیاورند. همانطوری که امام راحل همه ملت را پای انقلاب آورد و بزرگترین تحول یکصد ساله اخیر اتفاق افتاد.

استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه بیان کرد: مشارکت و ادراک فعال یعنی اینکه خود مردم احساس کنند که جامعه نیاز به تحول دارد. ما باید به یک شعور و عقلانیت جمعی برسیم تا متحول شویم. ماباید به لحاظ ادراکی، خلاقیت، ابداع و هوشمندی به این عقلانیت برسیم که جامعه باید متحول شود.

مهاجرنیا تصریح کرد: مانع مهم بعدی‌ که بر سر راه تحول وجود دارد مانع فرهنگی است. ما باید به لحاظ فرهنگی، باورها، اعتقادات مردم و سنت‌هایی که در جامعه حاکم هست به این جمع‌بندی برسیم که باید متحول شویم.

مهاجرنیا در ادامه گفت: الان به لحاظ فرهنگی طوری شده که دولت هر کاری بکند ملت ممکن است که بگویند کاری بدی است. ملت هم هر خواسته‌ و مطالبه‌ای داشته باشد، دولت بد به آن نگاه می‌کند و این فرهنگ خیلی خطرناک هست. یکی از بدترین موانع پیشرفت، شکاف میان دولت و ملت است که متأسفانه ما گرفتار آن شده ایم و برای برون‌رفتش باید کاری بکنیم.

استاد حوزه و دانشگاه مانع بعدی‌ در تحول را موانع احساسی دانست و گفت: گاهی احساسات و هیجاناتی برای ما شرایط ایجاد می‌کند. گاهی به لحاظ احساسی یک ملت شجاع یا خودباخته می‌شود و یا یک ملت روحیات خاص خودش را پیدا می‌کند.

او خاطرنشان کرد: اگر به لحاظ احساسی مردم به عقلانیتی برسند که احساسات آنها پشت سر منافع ملی همسو شود آن موقع می‌توانند به تحول کمک کنند اما اگر این احساسات هدایت نشود ممکن است برعکس عمل کند. جامعه برای پیشرفت و تحول باید بتواند احساسات خود را کنترل و منطقی کند. بنابراین یکی از چیزهایی که مانع تحول می‌شود عدم مدیریت احساسات است.

مهاجرنیا بیان داشت: چهارمین مانع، موانع محیطی است. ما در ایران زندگی می‌کنیم که شرایط خاص خودش را دارد. ایران به لحاظ محیط و ژئوپلتیک یک کشور استثنایی است. شرایط، موقعیت جغرافیایی، همسایگان، قومیت ها و.... و یا مواردی مثل خشکسالی، فقر اقتصادی، تفاوت مذهبی و... همه اینها می توانند مانع تحول باشند.

او گفت: مانع بعدی که باید به لحاظ برنامه‌ریزی تحولی رفع شود موانع ذهنی است. فارغ از این موانع عینی خارجی‌ که اشاره کردم، جامعه به لحاظ ذهنی باید آماده شود و به یک منطقی برسد که آمادگی تحول را داشته باشد. پای کار بیاید و بشود روی آن برنامه‌ریزی کرد. اینها چیزهایی است که به عنوان چالش‌ها، موانع و آسیب‌های مسیر تحول  است که باید در برنامه‌ریزی به آن توجه شود.

او در ادامه افزود: از یک منظر دیگر موانع را می‌خواهم به سه بخش تقسیم کنم؛ موانع بینشی، نگرشی و کنشی. موانع بینشی یعنی آن چیزی که به حوزه بینش و دانایی و ادراک مربوط است. بخش نگرشی به تمایلات، اعتقادات، باورها و ایدئولوژی‌ که در جامعه حاکم است و رفتارهای اعتقادی‌ که در جامعه داریم، مرتبط هست.

مهاجرنیا سپس گفت: یکی از مسائلی که من همیشه تکرار می‌کنم این است که باید از لحاظ نگرش‌های سیاسی متحول شویم؛ با همه تنوع سلیقه‌هایی که داریم باید به یک وفاق اجتماعی و توافق ملی‌ برسیم. ما باید به جایی برسیم که وقتی که پای منافع ملی، پای نظام اسلامی و پای قدرت ملی پیش می‌آید، همه یکدست شویم و پشت سر نظام و انقلاب و ارزش‌های دینی بایستیم. ما هنوز نتوانسته‌ایم موانع این بخش را حل کنیم.

او تصریح کرد: ما یک ملت هستیم؛ یک هویت، یک پتانسیل و یک ظرفیت داریم این ظرفیت باید شکوفا شود. ما در یک کشتی نشسته‌ایم، نباید یک عده‌ای راحت بخوابند یک عده‌ای هم کشتی را سوراخ کنند چون نمی‌توانیم به مقصد برسیم. تحول از لحاظ نگرشی نیاز به یک اجماع ملی‌، هماهنگی و همدلی دارد و این را باید به  لحاظ کنشی در رفتارها نشان بدهیم.

استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: یکی از مشکلاتی که ما در بحث تحول داریم رواج انتزاع‌گرایی است. برخی از برنامه های ما ذهنی است و با واقعیت‌های خارجی تطبیق ندارد. یک جاهایی بلندپروازانه برنامه‌ریزی می‌کنیم یک جاهایی هم انقدر رها می‌کنیم مثل اینکه هیچ‌کس در این زمینه مسئولیت ندارد.

او گفت: مانع بعدی گسست‌های تاریخی‌ است. شکاف‌هایی که به لحاظ قومی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی در کشور داریم. میان دولت و ملت یک شکاف جدی‌ وجود دارد. الان درجامعه حس می‌شود که یک بخشی به عنوان مرکزیت قدرت هستند، اکثریت ملت هم پیرامون آن اقلیت زندگی می‌کنند؛ آنها برنامه‌ریزی می‌کنند، حرف می‌زنند، تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند.

مهاجرنیا سپس گفت: شکافی که میان دین و سیاست ایجاد شده است. شکافی که میان تحجر و انفعال پیش آمده و رهبری روی آن تأکید می‌کنند. یک بخشی از تفکر جامعه متحجر شدند. مقدس مآبانی که می‌خواهند همه قدرت منحصراً در اختیار خودشان باشد، هیچ‌کس را هم راه ندهند. یک بخش دیگر هم منفعل شده‌اند و می‌گویند ما نمی‌توانیم، بیخودی داریم زور می‌زنیم. مگر می‌شود با آمریکا  و اروپا در افتاد و موفق شد؟

او تصریح کرد: مانع بعدی این است که گاهی ما روی آرمان‌هایی دست می‌گذاریم ولی به مقدمات رسیدن به آن آرمان توجه نداریم. هر آرمانی مقدماتی دارد. یک سری مفاهیم ذهنی، عینی و احساسی و ادراکی می خواهد. همه اینها باید دست به دست هم بدهند تا ما بتوانیم برای آن آرمان برنامه‌ریزی کنیم. گاهی در بعضی از برنامه‌ریزی‌ها دیده می‌شود که مقدمات مفهومی و شرایط ذهنی‌ آن آرمان را فراهم نکرده ایم.

مهاجرنیا بیان داشت: مانع دیگر این است که ما به یک هویت جمعی نیاز داریم. هیچ کشوری بدون اتکا به هویت جمعی ‌و اتکا به افکار عمومی نمی‌تواند موفق شود .یک نظامی مثل ما که مدعی مردم‌سالاری دینی هستیم، این مردم‌سالاری یک هویت جمعی‌ دارد. آن هویت باید شکل بگیرد. به لحاظ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... این هویت باید احساس شود و به عقلانیت تبدیل شود.

این استاد دانشگاه سپس گفت: ما یک کشور انقلابی هستیم با این دشمنان، با این جایگاه، با این پایگاهی که در دنیا داریم. باید در  برنامه‌ریزی نسبت خودمان را با همسایه‌ها، با کشورهای منطقه، با کشور اسلامی، با کشورهای دوست، با کشورهای دشمن، با ابرقدرت‌ها، با نهادهای بین‌المللی بسنجیم. اگر نسنجیم در برنامه‌ریزی تحولی معلوم نیست موفق شویم.

مهاجرنیا نکته بعد را غالب شدن برخی نگرش‌های سلبی‌ بر نگرش‌های اثباتی‌مان در دنیا دانست و گفت: یعنی گویا به همه دنیا بدبین هستیم. همه دنیا  را آلت دست استکبار جهانی می بینیم. من نمی‌خواهم بگویم نیستند ولی بالاخره ما بین این گرگ‌ها زندگی می‌کنیم. آیا باید ژست و گارد بگیریم و دشمن همه شویم؟ یا لا‌اقل اولویت‌سنجی کنیم با یک عده‌ای که می‌توانیم رابطه برقرار کنیم.  بالاخره این نسبت‌سنجی با دنیا یکی از چیزهایی است که در برنامه‌ریزی تحولی بسیار مهم است.

مهاجرنیا گفت: نکته بعدی‌ که بسیار هم مهم هست آموزش است. ما در صنعت، اقتصاد، کشاورزی، فرهنگ، سیاست و همه این  حوزه ها  نیاز به آموزش و  ارتقا داریم. دائماً آموزش ضمن خدمت می‌خواهیم. در مسئولین درجه یک بلکه درجه دو و سه، اصلاً چیزی به اسم آموزش ضمن خدمت نداریم. گویا همه که رئیس شده‌اند علامه دهر هستند. مگر می‌شود کسی در دنیای امروز کار کند ولی اطلاعات در این زمینه نداشته باشد. این یک نقصی است که ما داریم؛ بی‌توجهی به آموزش، اطلاعات، آگاهی، ارتقای سطح سواد و سطح بینش. که اگر به آن بی‌توجه شویم یک مانع جدی بر سر راه تحول است.

او ادامه داد: یکی از مشکلات سر راه تحول این است که ما یک روحیه‌ای داریم که در هر کارمان که مشکل پیش می‌آید، می‌گوییم تقصیر استکبار جهانی است، تقصیر کسی دیگر است. اگر اصول‌گرایان باشند می‌گویند تقصیر اصلاح‌طلبان بود، اگر اصلاح‌طلبان باشند می‌گویند تقصیر اصولگرایان است، دائماً فرافکنی می‌کنیم. می‌گوییم ما مشکل نداریم. ما مقدس، خوب و پاکیزه هستیم. هر مشکلی هست از رقبای ما و دشمنان ما است. هیچ‌کس زیر بار مسئولیت نمی‌رود که لااقل 20 درصد هم ما مشکل داشتیم یا اصلا بپذیریم که 2درصد مشکل از ما بوده است.

او در پایان گفت: مقام معظم رهبری چند سال پیش موقع انتخابات فرمودند شرایط کشور همین است هر کس می‌خواهد رئیس‌جمهور شود این شرایط را مطالعه کند و با توجه به همین وضعیت وارد شود. فردا نگوید قبلی‌ها یا خارجی‌ها خراب کردند، اگر با این شرایط می‌توانید کار کنید بیایید. این بسیار واقع‌بینانه است و از فرافکنی و مسئولیت را به دوش نگرفتن جلوگیری می‌کند؛  این هم یکی از مشکلاتی است که باعث می‌شود که تحول به نتیجه نرسد.

انتهای پیام/